|
به وبلاگ من خوش آمدید
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان موقعيت شهيد حججي و آدرس shahidhojaji.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
اسفند 1396
بهمن 1396
دی 1396
آذر 1396
مهر 1396
حاج فردوسي , منهاج فردوسيان , قرآن , عرفان , اسلام ناب , تشيع خالص , سير و سلوک , سير الي الله , معرفت , معرفة الله , قاضي , علامه طباطبايي , علامه طهراني , منهاجي , نقد منهاج فردوسيان ,
| |
جمله کوتاه
ن : دیبا حسینی
ت : پنج شنبه 16 آذر 1396
ز : 16:4 | +
دلیل این که هر روز پیروان منهاج فردوسیان بیشتر میشود کلام شیوا و دلنشین حاج فردوسی است.
:: برچسبها:
حاج فردوسي,
منهاج فردوسيان,
قرآن,
عرفان,
اسلام ناب,
تشيع خالص,
سير و سلوک,
سير الي الله,
معرفت,
معرفة الله,
قاضي,
علامه طباطبايي,
علامه طهراني,
منهاجي,
نقد منهاج فردوسيان,
اشکالات منهاج فردوسيان,
اشکال حاج فردوسي,
ظهور,
امام زمان,
امام عصر,
بهجت,
آيت الله بهجت,
سيد هاشم حداد,
پناهيان,
محمد شجاعي,
مرکز نشر,
آيت الله,
تصوف,
صوفي,
رسم الخط,
قرآن,
القرآن العظيم,
القرآن العزيز,
القرآن المجيد,
رسم الخط حاج فردوسي,
رسم الاملاء,
|
نقدی بر نسبت دادنِ دروغ به خدا و پیامبر!
ن : دیبا حسینی
ت : دو شنبه 17 مهر 1396
ز : 11:49 | +
یکی از وعاظ محترم و مشهور، در سخنانی پرحرارت، میگوید: «پدر و مادرها را، دستشان را ببوسید. پای مادرت را ببوس. خجالت هم نکش. شاید دفعهی اول خجالت بکشی … پیغمبر فرموده: هر کی پای مادرش را ببوسد، خدا چشمهی زندگیاش را وا میکند … شما دست پدر و مادرتان را ببوسید، اگر به حوایجتان نرسیدید، دانشمند را لعنت بکنید. من این را روی منبر میگویم. با صراحت هم میگویم. شما پای مادرتان را ببوسید، اگر مشکلتان حل نشد، به دانشمند، لعنت بفرستید. چون قولش را پیغمبر داده، خدا قولش را داده!»
(دریافت فیلم با کیفیت بالا = ۱۱ مگابایت) (دریافت فیلم با کیفیت پایین = ۴ مگابایت)
بر این فرمایشات، چند انتقاد وارد است: انتقاد اول: نصیحت کردن مردم به چیزی که از دین خدا نیست، شایستهی سنخنگوی اسلامی نیست. این که ایشان مردم را نصیحت میکند که «پای مادرت را ببوس» خلاف تعالیم حضرت ختمیمرتبت (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است. نه تنها در تعالیم اسلامی، امری به بوسیدن دست یا پای مادر نشده است، بلکه اجازهی بوسیدن پای امام معصوم (علیهالسلام) داده نشده است. در روایت معتبر آمده است: عَنْ یونُسَ بْنِ یعْقُوبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ الله (علیهالسلام): نَاوِلْنِی یدَک أُقَبِّلْهَا فَأَعْطَانِیهَا. فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاک رَأْسَکَ. فَفَعَلَ فَقَبَّلْتُهُ. فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاک رِجْلَک. قَالَ: «أَقْسَمْتُ أَقْسَمْتُ أَقْسَمْتُ» ثَلَاثاً «وَ بَقِی شَیءٌ وَ بَقِی شَیءٌ وَ بَقِی شَیءٌ» ترجمه: یونس بن یعقوب گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: دستتان را بدهید تا ببوسم، دستشان را جلو آوردند. عرض کردم: فدایت شوم، سرتان را، سرشان را جلو آوردند و بوسیدم، گفتم: فدایتان شوم، پایتان را. سه مرتبه فرمود: نه به خدا، نه به خدا، نه به خدا، دیگر چیزی مانده؟ چیزی مانده؟ چیزی مانده؟ (کافی، محدث کلینی، جلد ۲، صفحهی ۱۸۵، باب التقبیل؛ وسائل الشیعه، محدث عاملی، جلد ۱۲، صفحهی ۲۳۴) انتقاد دوم: نسبت دادنِ سخنی که از رسول خدا یا ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) نیست به آن بزرگواران، از بدترین انواع دروغ است که موجب باطل شدن روزه میگردد. ایشان به صراحت میگوید: «پیغمبر فرموده: هر کی پای مادرش را ببوسد، خدا چشمهی زندگیاش را وا میکند»! اگر منظورشان از «پیغمبر»، پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) باشد، این سخن، افتراء بر آن حضرت است؛ زیرا در هیچیک از منابع معتبر و غیر معتبر، چنین سخنی از آن حضرت، نقل نشده است. پس اگر این سخنان در حال روزه ادا شده باشد، علاوه بر استغفار، قضای روزه را نیز به گردن گوینده آورده است. انتقاد سوم: شایسته است خطبای گرامی، در زمانی که مردم را به سمت اختراعات و اکتشافات خود سوق میدهند، با احتیاط بیشتری سخن بگویند؛ در حالی که ایشان، بر این مبنای فاسد که «بوسیدن دست پدر و مادر، امر شارع مقدس است»، بنایی پوشالی میسازد که «هر کس چنین کند، حوائجش برآورده خواهد شد»! امیدوار کردنِ مردم با چیزی که واقعیت ندارد و از پشتیبانی خدای تعالی برخوردار نیست، امر ناشایست است و شاید در پارهای موارد، حرام شرعی باشد. البته توجه داشته باشید: شاید کسی دست پدر یا مادرش را ببوسد و مشکلی از مشکلاتش حل شود، ولی قطعاً حل آن مشکل، دلیلی بر درست بودن این عمل، نخواهد بود. درست بودن یا نبودن یک عمل، مربوط به این است که از وحی آمده باشد یا از اختراعات بشری باشد، از «دین» باشد یا از «آئین». آنچه از «دین» باشد، درست و دارای پشتوانه است و آنچه از «آئین» باشد، نادرست و بدون پشتوانهی الهی است. انتقاد چهارم: دعوت از مردم به لعنت کردن خود، دعوت سنگینی است. وقتی شنوندهی خبیر و با بصیرت، از یک سو میداند که گوینده، دچار جوگرفتگی شده است و حرفش بیاساس و بیسند است و از سوی دیگر، اصرار گوینده را بر «لعنت کردنش» میبیند، دچار حیرت میشود که بالاخره بر این گویندهی سخنان بیسند و نسبتهای نادرست به اولیای دین، لعنت بفرستد یا نفرستد! در همین قطعه از سخنرانی میبینید که این سخنران، به هدف تأکید بر مبانی غیراسلامی و ساختگی خویش، خودش را به وسط میاندازد و میگوید: «شما دست پدر و مادرتان را ببوسید، اگر به حوایجتان نرسیدید، دانشمند را لعنت بکنید». و باز هم تکرار و اصرار میکند: «من این را روی منبر میگویم. با صراحت هم میگویم. شما پای مادرتان را ببوسید، اگر مشکلتان حل نشد، به دانشمند، لعنت بفرستید». در اینجا، این سؤال به ذهن میرسد که اگر دست یا پای مادرمان را بوسیدیم و به حوائجمان نرسیدیم، میتوانیم این آقا را لعنت کنیم؟ آیا اجازه و اصرار خودش، مجوّز لعنت او میشود؟ یا این که این سخن، نوعی از ترفندهای خطابه است که برای جا انداختنِ سخن و عمق بخشیدن به آن، به کار میرود و قصد حقیقی در آن نیست. انتقاد پنجم: همچنان که در انتقاد دوم گذشت، نسبت دادن دیدگاه یا عملی به خدا و رسول و امامان معصومین (علیهمالسلام) به دروغ، معصیت است و موجب بطلان روزه میگردد. مع الاسف، این سخنران مشهور، در پایان این بخش از سخنانش، دو باره دچار معصیت آشکار شده و تمام بار مسأله را بر شانههای وحی میاندازد و میگوید: «چون قولش را پیغمبر داده، خدا قولش را داده!» یعنی خدا و پیامبرش قول دادهاند هر کس پای مادرش را ببوسد، مشکلش حل شود! در حالی که خدا و پیامبر، چنین قولی ندادهاند. نه در آیات قرآن و نه در روایات حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و نه در احادیث ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) چنین چیزی نیامده است و این سخن دروغ، فقط در اثر جوگرفتگی سخنران، به خدا و پیامبر، نسبت داده شده است. سخن پایانی: شیخی بر منبر میگفت: دیشب پیامبر خدا را در خواب دیدم که آب مبارک دهان خود را در دهان من انداختند! ظریفی از پای منبر گفت: ای شیخ، از بس دروغ به خدا و پیامبرش نسبت میدهی، آن حضرت خواستهاند تف به ریشت بیاندازند، ولی چون دهانت باز بوده، در دهانت افتاده است! خدایا منبریهای ما را از نصیحت مردم به سوی نفسانیات خویش و همچنین از نسبت دادن دروغ به خودت و پیامبر بافضیلتت، محافظت بفرما.
آمین حاج فردوسی
:: برچسبها:
حاج فردوسي,
منهاج فردوسيان,
قرآن,
عرفان,
اسلام ناب,
تشيع خالص,
سير و سلوک,
سير الي الله,
معرفت,
معرفة الله,
قاضي,
علامه طباطبايي,
علامه طهراني,
منهاجي,
نقد منهاج فردوسيان,
اشکالات منهاج فردوسيان,
اشکال حاج فردوسي,
ظهور,
امام زمان,
امام عصر,
بهجت,
آيت الله بهجت,
سيد هاشم حداد,
پناهيان,
محمد شجاعي,
مرکز نشر,
آيت الله,
تصوف,
صوفي,
رسم الخط,
قرآن,
القرآن العظيم,
القرآن العزيز,
القرآن المجيد,
رسم الخط حاج فردوسي,
رسم الاملاء,
|
آشنایی با کتاب «مجموعهی قوانین عملی منهاج فردوسیان»
ن : دیبا حسینی
ت : دو شنبه 17 مهر 1396
ز : 11:48 | +
مجموعهی قوانین عملی منهاج فردوسیان
در این کتاب، تمام دستورات عملی معتبر و قابل اعتماد و اعتنایی که در آیات و روایات معتبر آمده، به صورت قانون و با شمارهی مسلسل، تنظیم شده است تا دسترسی به آن، بسیار آسان باشد. قوانین عملی این کتاب، در ده طبقه، تنظیم شده است. علاوه بر فصول دهگانه، یک مقدمه، یک خاتمه، لغتنامه و شرح قوانین عملی ستارهدار نیز در این کتاب، آمده است. فهرست این کتاب را از اینجا ببینید.
:: برچسبها:
حاج فردوسي,
منهاج فردوسيان,
قرآن,
عرفان,
اسلام ناب,
تشيع خالص,
سير و سلوک,
سير الي الله,
معرفت,
معرفة الله,
قاضي,
علامه طباطبايي,
علامه طهراني,
منهاجي,
نقد منهاج فردوسيان,
اشکالات منهاج فردوسيان,
اشکال حاج فردوسي,
ظهور,
امام زمان,
امام عصر,
بهجت,
آيت الله بهجت,
سيد هاشم حداد,
پناهيان,
محمد شجاعي,
مرکز نشر,
آيت الله,
تصوف,
صوفي,
رسم الخط,
قرآن,
القرآن العظيم,
القرآن العزيز,
القرآن المجيد,
رسم الخط حاج فردوسي,
رسم الاملاء,
|
مخالفت پدر و مادر با مراعات قوانین
ن : دیبا حسینی
ت : دو شنبه 17 مهر 1396
ز : 11:47 | +
بسمه تعالی
سلام ١. انجام دادن قوانین عملی طبقهی پنج تا ده را باید با اذن والدین انجام دهیم؟ ٢. اگر با بعضی از قوانین در این طبقات مخالفت کنند چه کار کنیم؟ ممنون
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باسمه تعالی
سلام علیکم جواب ۱: قوانین عملی طبقات اول تا چهارم که مشتمل است بر انجام واجبات و ترک محرمات، نیازی به اجازهی والدین ندارد و حتی در صورت مخالفت آنان نیز باید مراعات شود. مثلاً اگر پدر یا مادر، با ریش گذاشتنِ فرزندش مخالف است، به مخالفتش اعتنا نمیشود و حکم خدای تعالی، مقدّم بر خواستهی نفسانی پدر و مادر میباشد؛ ولی در طبقات پنجم و ششم، که مشتمل بر مستحبات مؤکده و مکروهات شدیده است، احتیاط حکم میکند که به نحوی، رضایت پدر و مادر، جلب شود و در صورتی که موجب آزارشان میباشد، ترک گردد. مثلاً اگر خواندنِ نماز شب، موجب میشود پدر یا مادر مریض، بیدار شود و درد و بیماریاش شدت یابد، باید ترک شود و در قضای آن در روز، خوانده شود. اما در قوانین طبقات هفتم تا دهم، حتماً باید رضایت پدر و مادر در کار باشد و در صورت ناراضی بودن پدر یا مادر، ترک گردد. جواب ۲: به مخالفت پدر و مادر با مراعات قوانین طبقات اول تا چهارم، اعتنا نکنید. به مخالفت پدر و مادر با مراعات قوانین طبقات پنجم و ششم، احترام بگذارید و بکوشید که آنان را راضی کنید و اگر راضی نشدند، مراعاتش را ترک کنید. به مخالفت پدر و مادر با مراعات قوانین طبقات هفتم تا دهم، احترام بگذارید و لازم نیست در راه راضی کردن آنان، تلاش کنید.
موفق باشید حاج فردوسی
:: برچسبها:
حاج فردوسي,
منهاج فردوسيان,
قرآن,
عرفان,
اسلام ناب,
تشيع خالص,
سير و سلوک,
سير الي الله,
معرفت,
معرفة الله,
قاضي,
علامه طباطبايي,
علامه طهراني,
منهاجي,
نقد منهاج فردوسيان,
اشکالات منهاج فردوسيان,
اشکال حاج فردوسي,
ظهور,
امام زمان,
امام عصر,
بهجت,
آيت الله بهجت,
سيد هاشم حداد,
پناهيان,
محمد شجاعي,
مرکز نشر,
آيت الله,
تصوف,
صوفي,
رسم الخط,
قرآن,
القرآن العظيم,
القرآن العزيز,
القرآن المجيد,
رسم الخط حاج فردوسي,
رسم الاملاء,
|
نقدی بر تفسیر قرآن به قرآن در المیزان
ن : دیبا حسینی
ت : دو شنبه 17 مهر 1396
ز : 11:47 | +
با سلام و احترام حاج فردوسی، در پاسخ به سؤال «جایگاه تفسیر المیزان در منهاج فردوسیان» اشارهای به این مطلب نشده است که اساس کار علامه طباطبایی تفسیر قرآن به قرآن بوده است و این، در ظاهر کلام، یعنی حذف عترت و تخطی از ثقلین. استادان منهاج فردوسیان، چنین روشی را ترویج نفرمودهاند و صد در صد با مبانی ایشان هم در مغایرت است، زیرا اگر به فرض اینکه این تفکر، صد در صد هم درست بوده باشد و قرآن به تنهایی از تفسیر تمام آیات خود بر آید ـکه البته این مطلب هم جای بحث دارد ـ اما به فرض صحتِ این روش، بدیهی است که میباید فقط توسط کسی مورد استفاده قرار گیرد که خود، استاد قرآن بوده و محیط باشد، پس باز هم محل اشکال است که چرا جنابعالی به این اشکال بس اساسی روش المیزان اشاره نکردهاید: یعنی اگر بنا باشد قرآن با قرآن تفسیر شود، این تفسیر نه توسط علامه طباطبایی و مرحوم قاضی ممکن خواهد بود، بلکه فقط معصوم که در شمار «مَنْ خوطِبَ بِه» نسبت به ساحت قرآن است، میتواند آن را به انجام رساند . وانگهی اصلاً مهم نیست که علامه طباطبایی چند بار از این روش در تفسیر خود استفاده کرده است، چنانکه گویا به نوعی ناخواسته یا خواسته در دفاع از مؤلف المیزان فرمودهاید: «البته با استقصای برخی مطّلعین، مواردی که در سراسر این تفسیر از این روش استفاده شده است، زیاد نیست». مهم این است که ایشان این نظریه را در جامعه جا انداخت یعنی تفسیر قرآن به قرآن توسط غیر معصوم را و با وجود حدیث ثقلین و حدیث غدیر که از محکمات روایات و از متواترات روایات است، روش و متد و طریق تفسیری به نام قرآن به قرآن توسط غیر معصوم جایگاهی در تفکر متشیعه ندارد، بلکه ظلم و جفا در حق استادان اصلی قرآن است، جا داشت به این موارد اشاره میفرمودید، البته اگر اشکالات بنده را پذیرا باشید شاید بفرمایید که در آن متن، قصد نداشتهاید وارد بیان موارد خلل در المیزان شوید، اما پاسخ، واضح است و آن اینکه: وقتی صحبت از جایگاه یک موضوع در تفکر متشیعه یا همان منهاج است، لابد باید به این شکاف فاحش و این مغایرت فاحش با اساس تفکر استادان منهاج فردوسیان اشاره رود؛ زیرا انحراف روش تفسیر قرآن به قرآن توسط غیر معصوم، از نگاه یک منهاجی اظهر من الشمس است. باری انتظار میرود اکنون به این موارد هم اشاره فرمایید تا خدای ناکرده تفسیر المیزان، لا اقل توسط یک منهاجی، تبلیغ نشده باشد. زیرا متن حضرتعالی به نوعی مخاطب را به این تفسیر به عنوان یک تفسیر بینابینی ارجاع میدهد، بهخصوص که خواسته یا ناخواسته برای راحت کردن خیال مخاطب فرموده اید: «هیچ کتاب زمینی، خالی از خلل نیست. حتی کتابهای روایی بسیار معتبر همانند کافی شریف، خالی از روایات ضعیف نیست. پس این که انتظار داشته باشیم تفسیر المیزان، سراسر نور و هدایت و راستی و درستی باشد، انتظار بیجایی است». اساس در منهاج اهل البیت این است که رجوع به قرآن منهای اهل البیت، مصداق بارز ظلم است و قرآن در این صورت موجب خسران و تباهی خواهد شد. حال بگذریم از اینکه در موارد مهمی در تفسیر المیزان، روایات معصومین نادیده انگاشته شده و آن مقدار که نسبت به مسائل تاریخی و ادبی و لغوی و … التفات و عنایت شده، نسبت به اساس قرآن که همان تأویل و تفسیر معصوم از آیه است، وقعی نهاده نشده است. در حقیقت، این هم مصداق بارز کمفروشی است، زیرا کمفروشی فقط مختص رزق مادی نیست، این معارف هم که رزق معنوی است باید درست ارائه شود، لذا اگر کسی مانند علامه طباطبایی یا آقای حسن زاده پشت دخل معارف نشست و برای مشتری جنس کشید (مراد همین المیزان و … است) نباید کمفروشی نماید. به عنوان نمونه، آیات مربوط به حضرت حجت که مؤلف محترم، علیرغم علم به روایات، علیرغم اینکه خبیر و خِرّیت در حدیث بوده، در موارد مختلف، اشارهای هم نکرده است. به هر حال بنده اگر اشتباه میکنم، شما ما را روشن فرمایید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باسمه تعالی
سلام علیکم جمعبندی در مورد تفسیر المیزان، نیاز به مطالعهی دقیق و عمیق دارد که از حوصله و تخصص من خارج است. تخصص من در ارائهی نظام تربیتی است و «تفسیر»، هر تفسیری که باشد، جایگاهی در نظام تربیتی ندارد و بارها عرض کردیم «تفسیر»، یا دیدگاههای ما را درست میکند که این کار با «قواعد نظری منهاج فردوسیان» انجام میشود؛ یا اعمالمان را اصلاح میکند که این کار با «قوانین عملی منهاج فردوسیان» انجام میشود؛ یا بحثهای تاریخی و لغوی و مانند اینهاست که دانستنش نقشی در تکامل و سعادت ندارد و در مواردی، میتواند از مصادیق «علم لاینفع» باشد. اما از سوی دیگر، المیزان در میان تفاسیر، درخشندگی خاصی دارد که نمیتوان منکر آن شد. پس جان کلام و نظر حقیر این است که المیزان، یکی از برترین تفاسیر است، هر چند تفسیر (از هر نوعش)، نقش مثبتی در مسائل تربیتی ندارد و در پارهای موارد، خواندنش اتلاف عمر میباشد.
موفق باشید حاج فردوسی
:: برچسبها:
حاج فردوسي,
منهاج فردوسيان,
قرآن,
عرفان,
اسلام ناب,
تشيع خالص,
سير و سلوک,
سير الي الله,
معرفت,
معرفة الله,
قاضي,
علامه طباطبايي,
علامه طهراني,
منهاجي,
نقد منهاج فردوسيان,
اشکالات منهاج فردوسيان,
اشکال حاج فردوسي,
ظهور,
امام زمان,
امام عصر,
بهجت,
آيت الله بهجت,
سيد هاشم حداد,
پناهيان,
محمد شجاعي,
مرکز نشر,
آيت الله,
تصوف,
صوفي,
رسم الخط,
قرآن,
القرآن العظيم,
القرآن العزيز,
القرآن المجيد,
رسم الخط حاج فردوسي,
رسم الاملاء,
|
محدودهی توسل
ن : دیبا حسینی
ت : دو شنبه 17 مهر 1396
ز : 11:46 | +
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم ١. آیا توسل به غیر از استادان منهاج فردوسیان (علیهم السلام) جایز است؟ ٢. اگر جایز است به چه کسانی و چیزهایی میشود توسل کرد؟ با تشکر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باسمه تعالی
سلام علیکم «توسل» به معنی وسیله گرفتن برای رسیدن به مقصد است. پس، سراسر زندگی موجودات زنده در این دنیا، پُر از «توسل» است؛ زیرا هر مقصدی، راهی دارد و هر راهی، وسیلهی مناسب با خودش را میطلبد. البته یک نوع از توسل، ممنوع و مذموم است و آن، «مؤثر» دانستن وسیله به صورت استقلالی در رساندن به مقصد میباشد؛ زیرا رسانندهی اصلی به مقصد، حول و قوّهی خداست که بدون وسائل و وسائط ظاهریهی دنیویه، جاری نمیشود. به عبارت دیگر، نباید هیچ وسیلهای را بدون در نظر گرفتن حول و قوّهی الهی، مؤثر بدانیم؛ که اگر چنین کردیم، بتپرست میشویم؛ چه متوجه باشیم و چه متوجه نباشیم. به عنوان مثال، هر گاه دندانتان درد بگیرد، «متوسل» به دندانپزشک میشوید. برای رسیدن به مطب دندانپزشک، «متوسل» به ماشین و مانند آن میشوید. دندانپزشک برای تسکین درد شما، «متوسل» به خالی کردن عصب دندان میشود. برای این کار، «متوسل» به متهی مخصوص میشود. برای این که احساس درد شدیدتر نکنید، «متوسل» به مادهی بیحسکننده میشود. برای خارج کردن مادهی بیحسکننده، «متوسل» به سرنگ میشود. برای تزریق متمرکز در لثه، «متوسل» به سوزن میانتهی میشود. برای فرورفتنِ آسانِ سوزن در لثه، «متوسل» به تیز کردن سر سوزن میشود. شما نیز برای استخدام (= به خدمت گرفتنِ) دندانپزشک، «متوسل» به پول میشوید و همینطور … بعد از این مقدمه، جواب سؤالات شما را عرض میکنم: جواب ۱: «توسل» به معنی عام آن، هم «ممکن» است و هم «جایز» است و هم «جاری و ساری در سراسر زندگی» است ولی توسل برای رسیدن به درجات عالیهی اخروی (کمال و سعادت) در انحصار تعالیم رسیده از ثقلین میباشد. در فرازی از اواخر زیارت جامعهی کبیره میفرمایند: «اللَّهُمَّ إِنِّی لَوْ وَجَدْتُ شُفَعَاءَ أَقْرَبَ إِلَیْکَ مِنْ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الْأَخْیَارِ الْأَئِمَّهِ الْأَبْرَارِ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعَائِی» یعنی: پروردگارا اگر شفاعتکنندگانی (وسیلههایی) نزدیکتر به تو از محمد و خاندان نیکوکارش، آن پیشوایان نیک، مییافتم، البته آنان را شفیعان (و وسیلهام برای رسیدن به مقصدم) قرار میدادم. توجه داشته باشید که «توسل» به «توسل عام» و «توسل خاص» تقسیم میشود. همچنین «توسل خاص» به «توسل دنیوی» و «توسل اخروی» تقسیم میشود که در نسخهی دوم «مفاهیم راهبردی بر مبنای منهاج فردوسیان» به تفصیل، بیان شده است و شرح آن در این مختصر، نمیگنجد. جواب ۲: خدای تعالی، برای هر مقصدی، راهی و برای هر راهی، وسیلهای قرار داده است. وهابیت ملعون، از یک سوی بام و شیعیان سرگردان، از سوی دیگر بام افتادهاند. نه «توسل» به معنی مطلق و عامش، بتپرستی و شرک است، آن گونه که وهابیهای رجس نجس میپندارند و نه همه جور «توسل» به ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) و امامزادگان، جواب میدهد و نتیجهبخش است، آن گونه که برخی شیعیان سادهلوح میپندارند. راهِ پیدا کردن همسر، بچهدار شدن، پولدار شدن، یافتن شغل مناسب، خانهدار شدن و مانند اینها، منحصر در توسل به ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) نیست و در بیشتر موارد، پیمودن راه طبیعی و مادی آن، بهتر و زودتر جواب میدهد. ولی آن توسلی که قطعاً و حتماً، منحصر در ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) است، توسل به برنامهی تربیتی آنان است که ما آن را «منهاج فردوسیان» نامیدهایم. به عبارت ساده، هیچ راهی برای رسیدن به کمال و سعادت نیست جز چنگ زدن به دامان تعالیم ثقلین، یعنی قرآن و عترت طاهره (علیهمالسلام) ولی برای رسیدن به پول و فرزند و خانه و مانند اینها، راههای دیگری نیز وجود دارد. در پایان، لازم به ذکر است که بحث توسل، زوایای مختلفی دارد، ولی معمولاً ناظر به اشکالات وهابیت خبیث بررسی میگردد، لذا به حقیقت مطلب پرداخته نمیشود و اصل «توسل»، بدون جانبداریهای حزبی و سیاسی، بیان نمیشود.
موفق باشید حاج فردوسی
:: برچسبها:
حاج فردوسي,
منهاج فردوسيان,
قرآن,
عرفان,
اسلام ناب,
تشيع خالص,
سير و سلوک,
سير الي الله,
معرفت,
معرفة الله,
قاضي,
علامه طباطبايي,
علامه طهراني,
منهاجي,
نقد منهاج فردوسيان,
اشکالات منهاج فردوسيان,
اشکال حاج فردوسي,
ظهور,
امام زمان,
امام عصر,
بهجت,
آيت الله بهجت,
سيد هاشم حداد,
پناهيان,
محمد شجاعي,
مرکز نشر,
آيت الله,
تصوف,
صوفي,
رسم الخط,
قرآن,
القرآن العظيم,
القرآن العزيز,
القرآن المجيد,
رسم الخط حاج فردوسي,
رسم الاملاء,
|
معرفی کتاب «مصباح کفعمی» (از منابع منهاج فردوسیان)
ن : دیبا حسینی
ت : دو شنبه 17 مهر 1396
ز : 11:45 | +
مقدمه: قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان، برگرفته از تصریحات آیات قرآن کریم و روایات معتبر شیعه از اهل بیت طاهرین (علیهمالسلام) است. این روایات، از منابع معتبر حدیث شیعه، برگرفته شده است. یکی از این منابع، عبارت است از:
مصباح کفعمی
نام کامل این کتاب «جُنه الأمان الواقیه و جَنه الإیمان الباقیه» و معروف به «مصباح کفعمی» است. نویسندهی آن، تقی الدین ابراهیم بن علی کفعمی (۸۴۰ ـ ۹۰۵ هجری) و موضوعش ادعیه و زیارات است. کتاب مصباح بعد از «البلد الأمین» نوشته شده و در حقیقت، منتخب و خلاصهای از آن است. شیخ تقی الدین کفعمی کتاب مصباح را در سال ۸۹۵ هجری ـ یعنی ۱۰ سال قبل از وفاتش ـ تألیف کرده است. کفعمی در مقدمهی کتاب مینویسد: «و قد جمعته من کتب معتمد علی صحتها مأمور بالتمسک بوثقی عروتها… و رتبته علی عده فصول تعرج بتالیها إلی أوج الوصول» نکتهی دیگر در ارزش کتاب این است که نام مصباح بر دو کتاب اطلاق میشود: ۱ ـ مصباح المتهجد نوشتهی شیخ طوسی که به مصباح کبیر هم معروف است. ۲ ـ مصباح کفعمی (کتاب حاضر). مصباح کبیر شیخ طوسی کتابی بود با مقبولیت بسیار بالا و در اکثر خانهها نسخهای از آن یافت میشد. معروف است که با آمدن مصباح کفعمی، مصباح المتهجد شیخ طوسی به حاشیه رفت و جای خود را به مصباح کفعمی داد. نویسنده در پایان کتاب، اسامی منابع خود را ذکر کرده که تعداد آنها به ۲۳۸ عنوان میرسد. این کتابها شامل موضوعات دعا، تفسیر، فقه و زیارات میشود.
:: برچسبها:
حاج فردوسي,
منهاج فردوسيان,
قرآن,
عرفان,
اسلام ناب,
تشيع خالص,
سير و سلوک,
سير الي الله,
معرفت,
معرفة الله,
قاضي,
علامه طباطبايي,
علامه طهراني,
منهاجي,
نقد منهاج فردوسيان,
اشکالات منهاج فردوسيان,
اشکال حاج فردوسي,
ظهور,
امام زمان,
امام عصر,
بهجت,
آيت الله بهجت,
سيد هاشم حداد,
پناهيان,
محمد شجاعي,
مرکز نشر,
آيت الله,
تصوف,
صوفي,
رسم الخط,
قرآن,
القرآن العظيم,
القرآن العزيز,
القرآن المجيد,
رسم الخط حاج فردوسي,
رسم الاملاء,
|
ارزش وسایل شخصی پیامبر خدا
ن : دیبا حسینی
ت : دو شنبه 17 مهر 1396
ز : 11:45 | +
سلام علیکم وسایل شخصی رسول خدا (ص) در موزهای در مصر نگهداری میشود، نظر شما در مورد این وسایل چیست؟ آیا واقعاً این وسایل، مربوط به آن حضرت است؟ میتوانیم به آنها تبرک بجوییم؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باسمه تعالی
توجه کردن به وسایل پیامبری که خدای تعالی به ایشان فرمود: «قل أنا بشر مثلکم» یعنی بگو من بشری مانند شما هستم، انحراف از جادهی تکامل است یا حد اقل، مایهی بازماندن از ترقی و تکامل میباشد. البته ادامهی آیه، جاده را مشخص میکند، میفرماید: «یوحی إلی» یعنی فرق من با شما این است که به من وحی میشود ولی به شما وحی نمیشود. پس جاده، توجه به وحیای است که بر قلب نازنین ایشان نازل شده نه توجه به کفش و عمامه و پیراهن. آنچه دل ما را ربوده و مسحور خودش کرده، برنامهی عالیای است که برای تکامل نوع بشر آوردند نه کفش و کلاهشان. باید حواستان را جمع کرده و فریب شیطان را نخورید. شیطان همواره میکوشد که فرع را به جای اصل، در نظر انسان جلوه دهد. بدین جهت، شیرینی بدعت، در ذائقهی عوام مردم، بسیار بیشتر از شیرینی سنت است. در نزد عوام جاهل، ارزش جلد طلاکوب و کاغذ نفیس و خط اعلای قرآن، برتر از ارزش پیام انسانساز و تکاملدهندهی آن است. ولی در نزد اصحاب منهاج فردوسیان که محققانه به دنبال یافتن راه تکامل هستند، آنچه بسیار ارزش دارد و در خور توجه است، برنامهای است که در لابلای ورقهای قرآن کریم، قرار دارد.
نکتهی جالب این است که اینها به شیعیان ایراد میگیرند که بر قبر فرزندان پیامبر که از گوشت و پوست و خون آن حضرت هستند، ضریح میسازند ولی خودشان برای پیراهنی که از پشم گوسفند یا موی بز است و فقط مدتی با پوست آن جناب در تماس بوده، ضریح میسازند.
موفق باشید حاج فردوسی
:: برچسبها:
حاج فردوسي,
منهاج فردوسيان,
قرآن,
عرفان,
اسلام ناب,
تشيع خالص,
سير و سلوک,
سير الي الله,
معرفت,
معرفة الله,
قاضي,
علامه طباطبايي,
علامه طهراني,
منهاجي,
نقد منهاج فردوسيان,
اشکالات منهاج فردوسيان,
اشکال حاج فردوسي,
ظهور,
امام زمان,
امام عصر,
بهجت,
آيت الله بهجت,
سيد هاشم حداد,
پناهيان,
محمد شجاعي,
مرکز نشر,
آيت الله,
تصوف,
صوفي,
رسم الخط,
قرآن,
القرآن العظيم,
القرآن العزيز,
القرآن المجيد,
رسم الخط حاج فردوسي,
رسم الاملاء,
|
علت مخالفت روحانیون شیعه با «منهاج فردوسیان»!
ن : دیبا حسینی
ت : دو شنبه 17 مهر 1396
ز : 11:43 | +
سؤال: چرا روحانیون شیعه با نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان مخالفت میکنند؟
جواب: اینگونه نیست که تمام روحانیت شیعه با منهاج فردوسیان مخالف باشند بلکه باید روحانیون را به سه دسته تقسیم کرد؛ یک دسته آنانی هستند که بهرهشان از روحانیت و علوم حوزوی، همان عبا و عمامه بوده ولی در حقیقت، همسنگ غیر حوزویان و حتی از برخی عوام مردم، عامیانهتر و سطحینگرتر هستند. اینان بدون آشنا بودن با قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان و فقط به حکم احساسات خود، مخالفت میکنند. قضاوت سطحی و خالی از منطق و استدلال اینان، ارزشی در نزد ارباب خرد ندارد. دستهی دوم: روحانیونی هستند که خود، بدون نظام، رشد کرده و میخواهند تا دیگران نیز بدون نظام و سامان در امور تربیتی باشند. اینان اساساً اعتقادی به طی مدارج کمال به صورت مرحله به مرحله ندارند. از سوی دیگر، توجه اقشار متدین به نظام تربیتی را موجب از رواج افتادن سکهی خود میدانند. پس میکوشند با بدگویی و مخالفت با نظام تربیتی، نقص خود در نداشتن برنامه را بپوشانند و کسادی بازار درهم آشفتهشان را به تأخیر اندازند. اما دستهی سوم: روحانیون محقق و روشنفکری هستند که هم با قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان آشنایند و هم مرحلهبندیِ امر تربیت را میپسندند و به ضرورت آن پی بردهاند. اینان نه تنها مخالف نیستند بلکه هم موافقند و هم در ترویج و تحکیم پایههای این بنای نوپا میکوشند و از یاریهای بیدریغ آنان در مراحل مختلف تدوین و انتشار منهاج فردوسیان برخوردار بودهایم.
:: برچسبها:
حاج فردوسي,
منهاج فردوسيان,
قرآن,
عرفان,
اسلام ناب,
تشيع خالص,
سير و سلوک,
سير الي الله,
معرفت,
معرفة الله,
قاضي,
علامه طباطبايي,
علامه طهراني,
منهاجي,
نقد منهاج فردوسيان,
اشکالات منهاج فردوسيان,
اشکال حاج فردوسي,
ظهور,
امام زمان,
امام عصر,
بهجت,
آيت الله بهجت,
سيد هاشم حداد,
پناهيان,
محمد شجاعي,
مرکز نشر,
آيت الله,
تصوف,
صوفي,
رسم الخط,
قرآن,
القرآن العظيم,
القرآن العزيز,
القرآن المجيد,
رسم الخط حاج فردوسي,
رسم الاملاء,
|
| |